ویدیوی مینی پادکست
متن مینی پادکست
فکر کن نسخهی پیاس۴ بازی خودت در دستانت هست و میخواهی دیسکش را در بیاوری و داخل درایو پیاس۴ بگذاری و بازی کنید!
سلام من مهدی صدری هستم و این پادکست که گوش میدهید، مینی پادکست سریالی بازی سازی است، در هر قسمت در مورد یک سری از نکات مهم طراحی بازی یا بازاریابی و اینکه بتوانید یک بازی خوب را بسازید صحبت میکنیم.
همانطور که اول این پادکست خواندید این پادکست در مورد هوک است.
ما در اول همین پادکست برای شما یک قلابی را گذاشتیم و نظرتان را جلب کردیم به این قسمت.
شما نیز برای بازی خود باید به این قضیه فکر کنید!
یعنی باید برای بازی خودتان ببینید، چه چیزی هست که بتواند نظر مخاطبان شما را جلب کند!
این باعث میشود که توجه مخاطب به بازی شما جلب شود.
این نکته خیلی خیلی خیلی مهمه این قضیه، یعنی شاید اولین چیزی است که باید به آن فکر کنید!، برای ساخت یک بازی جدید همین قضیه هوک درمیان هست!
باید ببینید آن بازی شما قرار است در چه چیزی خاص باشد!، چه چیزی اولین جمله در مورد بازی شما خواهد بود برای تعریف کردن به بقیه!؟!
باید به آن حتما فکر کنید و حتما باید چیزی را انتخاب کنید که جذاب باشد و نظر بقیه را به بازی شما جلب بکند.
خب حالا هوک شامل چه چیزایی میتواند باشد ؟
یعنی چه چیزهایی میتوانند به عنوان قلاب استفاده بشوند برای اینکه نظر دیگران را نسبت به بازی به شما جلب کند!
ببینید داستان بازی شما میتواند هوک باشد، میتواند شخصیتی در بازی شما هوک باشد، یک ابر قهرمانی باشد در بازی شما!، مثلاً او باعث شود که بازی شما جذاب به نظر بیاید، یا یک مکانیک یا چند مکانیک خاص باشد در بازی شما که آن هوک بازی شما باشد یا قلاب بازی شما باشد؛ یا حتی خود ظاهر بازیتان یا ویژوال بازیتان! که اصطلاحا به آن «استاتیک بازی» هم میگویند، و بازی شما از لحاظ بصری زیبا باشد، همه اینها میتوانند هوک باشند.
و اگه بخوایم یه دستهبندی کلی داشته باشیم میتوانیم به مکانیکال هوک ها، نَرِیتیو هوک ها و ویژوال هوک ها اشاره کنیم!
یعنی به سه دسته بندی، تقسیمشان میکنیم:
قلابهایی که مکانیکی هستند، ارتباط دارند به مکانیکهای داخل بازی، مثلا یک بازی هک اند اسلش میسازیم و یک مکانیک خیلی جذاب و جدید در آن ساختیم که مثلا یک اسلحهای دارید که هم به عنوان شمشیر میتوانید از آن استفاده کنید و هم میتوانید با آن تیراندازی کنید و هم آن را مثلا پرتاب کنید و دشمنان را از راه دور هم بکشید!، هم نزدیک، هم دور، هم تیراندازی؛ ترکیبی از چند ویژگی باشد میشود یک مکانیک خاص!
خب این یک مکانیک جدید است که در بازی شما است مثلا این میتواند هوک بازی شما باشد، یا قلاب بازی شما همین باشد.
مدل دوم که گفتیم از سه مدل هوک؛ مدل نریتیو هوک هست.
شما میتوانید از لحاظ داستانی هوک داشته باشید، یا یک قلاب داشته باشید.
یعنی بازی شما یک داستان خیلی خاص و جذابی را داشته باشد.
مثلا یکی از بازیهای اخیری که خود ما هم نظرمان به آن جلب شده بود، بازی آندایینگ بود، این بازی، یک بازی در مورد یک مادر و پسر هست، دقت کردید که ما بازیهایی که بازی کردهایم معمولا شخصیت اصلی مرد یوده یا نهایتا ارتباط در واقع یک خانواده اگر باشد، مثلا داستان بین یک پدر و یک پسر مثلا شکل میگیرد مثل بازی گادآووار نسخه جدیدش.
ولی در این بازی ارتباط بین یک مادر و پسر را نمایش میدهد، این که این مادر دارد به پسرش آموزش میدهد که چگونه در فضای زامبیها بتواند دوام بیاورد!
خب این از لحاظ داستانی میتواند به عنوان یک هوکی قرار داده شود!
پس روایت بازی شما و داستان بازی شما هم میتواند قلاب باشد، و نوع سوم و نوع آخر قلابها، قلابهای ویژوالی هستند:
یعنی ظاهر بازی شما میتواند انقدر جذاب و جدید و خاص باشد که به تنهایی نظر دیگران رو جلب کند تا بیایند بازی شما را تجربه کنند!
بازیهای زیادی را داریم، مثلا فضای بازی «اینساید»، خود ظاهر و فضای همین بازی خیلی جذاب است، و چه بسا یکی از هوک های مهم این بازی همان اتمسفر بازی است! و همینطور بازیهای خیلی زیاد دیگری که ظاهرشان نظر ما را جلب کردهاند و ترغیب شدهایم آن را بازی کنیم.
بنابراین از اول باید تعیین کنیم که میخواهیم داخل کدام یکی از این دستهبندیها هوک ما باشد!، و قلاب شما به چه شکلی میخواهد باشد!
و یه نکتهی مهم دیگر، این است که قضیه هوک یا قلاب باید خیلی زود سراغش رفته شود! مثلاً از همان اول برای شروع ساخت بازی.
چون هوک برروی بیشتر جنبههای بازیتان میتواند تاثیر بگذارد، و در ادامهی ساخت بازی شما در بخش های دیگر هم اثر میگذارد.
پس هر چه سریعتر باید سراغش بروید.
حالا شما میخواهید الان دنبال یک ایدهای بگردید که هوک بازیتان را مشخص کنید؟.
مشکلی نیست، خیلی هم عالی چون الان میخواهم برای شما پنج نکته، یا پنج راهحل بگویم تا بتوانید یک هوک خوب و جذاب پیدا کنید.
شاید شما خیلی وقت گذاشتید برای اینکه به یک ایدهای خاص برسید برای ساخت بازیتان!، ولی تا حالا به یک ایده نرسیدید، یا برعکس کلی ایده در ذهنتان دارید ولی نمیدانید کدام را انتخاب کنید!؟
۱- یکی از راههایی که میشود به یک ایدهی خوب رسید، اسن است که شما بیایید ایدهایتان را به روی تکه کاغذهای شبیه به هم بنویسید، مثلا میتوانید روی ده تا یا بیست تا کاغذ بنویسید.
حالا به روی یک کاغذ مینویسید گربه، روی یک کاغذ دیگر مینویسید رنگی، روی یک کاغذ دیگر مینویسید شمشیرزنی، بعد همینطور اینها را مینویسید تت در نهایت مثلاً میشود بیست عدد یا سی عدد تکه کاغذ!
اینها را راندوم پخش کنید و یک جوری پخشش کنید که، نتوانید چیزی که ما از قبل به آن فکر کرده بودیم را، بتوانیم تشخیص دهیم!
باید چشمان خود را ببندید و سه عدد از این کارتها را بردارید، سه عدد کارت بیربط! کاملا راندوم، بعد این سه کارت را برمیداریم، و با دیدنشان قطعاً یک ایدهی خاص به ذهنتان میرسد، یک ایدهی جدید و باحال به ذهنتان میآید!
مثلا سه عدد کارت که برداشتیم میشود: گربهی سیاه جنگجو.
و این خودش میتواند ایدهی یک بازی باشد درکل!
یک گربهی جنگجویی که کاملا سیاه رنگ هست.
خب میتوانیم حالا فکر کنیم به داستاناش، میتوانید به جنبههای دیگر نیز فکر کنید، این بود راه اول برای پیدا کردن هوک.
۲- راه دوم این هست که شما بازی خود را که به آن علاقه دارید (هر بازی میتواند باشد) ببریداش به یک بعد دیگری از آن چه هست!
مثلا بازی که به آن علاقه داریم یک بازی دوبعدی هست! حالا فکر کنید این بازی اگر در فضای سه بعدی بود چه شکلی میشد!!؟
این خودش باعث میشود که یه کار جدید انجام بدهید!، البته قبل این کار چک کنید که آیا آن بازی بصورت سه بعدی ساخته نشده باشد!
ولی معمولا اینطوری نیست که بازیهایی که مثلا ساخته میشوند در یک بعد! در بعدهای دیگر هم حتما وجود دارند.
بنابراین یک راه دیگر این بود که از یک بعد به بعدی دیگر ببریم بازی خودمان را.
مثلا وقتی یک بازی دوبعدی وارد فضای سهبعدی شود، کلی مکانیکهای جدید ممکن است به خود بگیرد! و کلی حالت جدید اضافه شود به بازی!
شما در فضای سه بعدی دیگر فقط راست و چپ و بالا و پایین حرکت نمیکنید، بلکه میتوانید دوربین را سیصد و شصت درجه بچرخوانید!.
مثلا اگر یک بازی اول شخص باشد و کلی نکتهی دیگر… پس این شد راه دوم.
۳- راه سوم برای پیدا کردن هوک این است که شما هر سبک بازی را بررسی کنید که کلیدی ترین ویژگی آن سبک بازی چیست!! مثلا مهمترین مکانیک آن سبک چیست!؟!
به عنوان مثال در بازی رانر یا پلتفرمینگ پرش یکی از مکانیکهای کلیدی آن بازی هست .
بیاید آن مکانیک کلیدی را حذف کنید، فرض کنید حالا من اگر یک بازی پلتفرمر بسازم که پریدن داخل آن نباشد چگونه میشود!!؟
این خودش بهتون ایدههای جدیدی میدهد!! اصلا شاید یک کار خاصی انجام بدهید که به یک هوک جذاب برسید!
۴- راه چهارم، بیایید چند تا کاغذ برداریم و با یک قلم یا مداد طراحی و شروع کنیم به کشیدن هر چیزی که به ذهنمان میرسد!، نقاشی کنید اصلا مهم نیست که چقدر شما طراحی و نقاشی خوبی دارید!، هر چیزی که به ذهنتان میرسد را نقاشی کنید، اینگونه خودش کلی ایده برایتان میآورد؛ کلی شخصیت و داستان و ایدههای بازی به ذهنتان وارد میکند! و راه آخر.
۵- نکتهی پنجم است که بیاید یک چیزی در دنیای واقعی را سعی کنید ببریدش داخل دنیای بازیها!، هر چیزی میتواند باشد؛ خوردن، خوابیدن، مسافرت رفتن و… ، یه چیزی از دنیای واقعی را ببرید و تبدیلش بکنید به بازی و این خودش میتواند به شما کلی ایده جدید بدهد و فکر کنید ببینید چه چیزی میتواند بشود این ایده ها و آنچه که در پیرامون خودتان هست را تبدیل به بازی بکنید.
بنابراین حتما دقت کنید به هوک یا قلاب بازیتان و هر چه سریعتر در جهتش اقدام کنید و اولین چیزی که سراغش میروید پیدا کردن هوک برای بازیتان باشد.
در پناه حق باشید.