تعیین کردن ژانر برخی از بازیها کار سختی است زیرا یا ترکیبی از چند ژانر هستند و یا المانهایی از ژانرهای دیگر در خود دارند. در این مقاله نکاتی را پیرامون ترکیب کردن ژانرهای مختلف میخوانیم.
ترکیب ژانر
ترکیب کردن ژانرهای مختلف کار بسیار جذابی است. طراحی خوب در سادهترین تعریف یعنی این که به درستی تشخیص دهید بازیکن به خاطر چه چیزی سراغ بازی شما میآید. شاخصه اصلی بازی شما چه چیزی است که بازیکن را به سوی بازی شما میکشاند؟ حس اصلی که بازی شما منتقل میکند چیست؟ بازی شما قرار نیست که همه چیز برای همه کس باشد. مخاطب خود و نیاز او را تعیین کنید و بازی مورد نظر او را بسازید. به هیچ وجه لزومی ندارد بازیکنی که برای حل مسئله سراغ بازی ما میآید را با المانهای اکشن روبرو کنیم. نه تنها لزومی ندار که چنین چیزی بد است و به بازی ما ضربه میزند. از همین جهت است که باید از ایدههای پر زرق و برق در نیمه راه ساخت پرهیز کنید. تصوری دقیق و جامع و مانع از بازی خود داشته باشید و آنگاه شروع به ساخت کنید.
چرا ترکیب ژانر؟
حال بیایید بینیم که چرا اساسا ژانرهای مختلف را با همدیگر ترکیب میکنیم؟ ترکیب ژانرها با یکدیگر به خاطر اینکه به آنها علاقه داریم، اشتباه محض است. کنار هم آوردن ژانرها بدون توجه به نقاط تفاهم و نقاط اختلافشان و بدون هدف خاص و مشخص تنها منجر به خلق هایبرید های زشت و کریه میشود. بازی هایی که تکلیفشان با خودشان مشخص نیست و بازی کن از آنها زده میشود. موقع ترکیب ژانرها باید توجه داشته باشید که هر یک از این ژانرها چه المانهایی در خود دارد که میتواند به هسته اصلی بازی شما کمک کند و آن را بهبود ببخشد. به این توجه کنید که چه چیزی بین این ژانرها مشترک است و سبب علاقه شما به آنها است. به این فکر کنید که چگونه میتوانید این ژانرها را طوری کنار هم قرار دهید که آن ویژگی مشترک پررنگتر شود و به چشم آید. بیایید به یک نمونه بد نگاه کنیم.
Bioshock از بازیهای مورد علاقه من است اما فارغ از علاقه من به این بازی باید بگویم که مینی گیم هک کردن در این بازی با بقیه فضای بازی و حس و حال آن اصلا هماهنگی ندارد. این عدم هماهنگی هم به ظاهر این مینی گیم و هم به گیم پلی برمیگردد. یک نمونه خوب بازی plants vs zombies است. مینی گیمهای این بازی هر چند هم از نظر ظاهر یا گیم پلی نسبت به اصل بازی متفاوت به نظر آیند، هسته اصلی بازی را در خود دارند. هسته اصلی تلاش برای حل مسئله است. آن چیزی که بازیکن را به سراغ این بازی میکشاند در این مینی گیم ها هم یافت میشود.
ترکیبات عجیب
حال تصور کنید که میخواهیم دو ژانر کاملا متفاوت را با یکدیگر ترکیب کنیم. یکی از راههای بسیار خوب برای انجام این کار توجه به این نکته است که چه چیزی را ژانر اول کم دارد و ژانر دوم میتواند جبران کند.
بازی Puzzle Quest یک نمونه خوب برای این مسئله است. بازیهای نقش آفرینی یا RPG قدیمی خصوصاً بازیهای JRPG راه خوبی برای داستان تعریف کردن و روایت کردن هستند. اما در القای حس چالش خصوصا در مبارزهها چندان موفق عمل نمیکنند. بازی Puzzle Quest برای حل این مشکل، مبارزات را در قالب پازل پیاده کرده است. این ترکیب ژانر و استفاده از پازل در این بازی یک نمونه خوب است. در نهایت ترکیب کردن ژانرهای مختلف یک کار پر ریسک است و باید نهایت وسواس را حین طراحی بازی به خرج دهید. اگر در ترکیب ژانر خود موفق نشوید به احتمال زیاد بازی خود را محکوم به شکست کردهاید و اگر در طراحی خود موفق عمل کنید، احتمالا یکی از به یادماندنیترین تجارب را برای بازکنان خود ایجاد نمودهاید.
عالی